♫در جستجوى سرنوشت♫

بى کسى هم عالمى دارد

♫در جستجوى سرنوشت♫

بى کسى هم عالمى دارد

ببازى....


عشق ابیست که اتش خاموش میکند

گر در بازیش ببازى

اتشیست که تا قلبت را میسوزاند


نظرات 3 + ارسال نظر
سپیده چهارشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 01:27 ب.ظ

عالیه عزیز

اینارو باور دارم ... اما منم گذشتم تقریبا مثل توهه حالا یه ذره کم و زیاد
اما باید گذشت همه پسرا شبیه همن همه خوب توش نیست ... اینم اگه بود ولت نمیکرد....

منم اینطور میگفتم........واسه همینه حرفاش و تقریبا باور کردم......پسر به خوبیه اون وجود نداره اگرم داره تو رویاى منه! وجود خارجى نداره به قوله خودش!
ولم نکرد..........از اول گفته بود نمیخواد بمونه.......منتهى الان موضوع رفتن و نرفتنش نیست......موضوع دروغاشه که امیدوارم دروغ بوده باشن! خیلى پیچیدس

سپیده پنج‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:58 ق.ظ

خب پس حتما حتما باید به مهتا بزنگی. اینطوری نمیشه چیزی گفت و فهمید

اره میرم چند تا کارت میگیرم...یکى کارم و را نمیندازه!.....در اولین فرصت بهش میزنگم.....بهش میگم برات تعریف کنه.....
نمیدونى چقد دلم براتون تنگ شدهههههههههههههههه
اگه بدونى چقد بهتون حسودیم میشه!!

سپیده پنج‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 02:19 ب.ظ

ما یه مدت خیلی کم باهم بودیم تازه دوباره شروع کردیم حسود.مااااهم همینطووووووووووووور..... همش تو فکرمه اون روزه اول سال تحصیلی پیش ما بودی و رفتی.......
مراقب خودت باش

هم عکسات و هم شعرات قشنگه اما فقط قشنگه

خوش به حالتون....قدره همو بدونین.......اینجا براى من هیچکس جاى شما رو نمیگیره.....
اره یادمه روزه اولو.....انقد که جلو ناظمتون سوتى دادم! چقد دعوام کرد که یونیفرم مدرسه نیومدم!! هاهاهاها یادش بخیر
مخسى عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد